اولین زیارت زهراخانم...قم
زهراخانمم پنج شنبه93.7.10شب ساعت12 من وبابایی وتو راهی قم شدیم اخه شنبه عرفه هستش.بابایی صندلی عقب روبراتومثل خونه درست کرده بود توهم بازی میکردی بغلم میاومدی.خوش بودی خداروشکر. نصف شب بابایی لالا کرد بلاخره ظهررسیدیم قم.هتل پیدانمیشد به سختی کمی دورازحرم پیداکردیم .توی هتل یه لحظه حواسم نبود که ازتخت افتادی گریه کردی بدجورترسیدم خدارو شکرچیزیت نشد زهراجونم اصلا اذیتمون نمیکردی با بابایی میگشتی .شب هم باماخوب لالا کردی.دعای عرفه روپیش بابایی بودی که حسابی بهت میرسید گلم خیلی عالی بودی
نویسنده :
مامانی
18:05